نَفَس عشق بُرید
تقارن دهة فاطمیه با سال نو 1393، غم قرنهای گذشته را بر دلها ریخت. بهار رنگی غمناک بخود گرفته است. دل نوشتة زیر نیز در همین فضا متولد شده است.
استادی که ادبیات می داند، با خواندن این دل نوشته می گفت که گویا مصرع اول آن، از نظر عروض «سکته» خفیفی دارد. گفتم ما بیش از سیزده قرن است که در «سکتة تاریخی» فرو رفته ایم. آن فاجعه «تاریخ انسان» را به «سکته» فرو برد و تا فرزند برومند «ام ابیها» ظهور نکند، تاریخ زنده نخواهد شد.
این سکته، بازتاب همان «سکتة تاریخی» است. می خواستم از همان آغاز این «سکته» را به عاشقان فاطمی گوشزد کنم.
قطعاً زمانی که با «آقا» زنده شویم، آن سکته نیز به جریان جاری حیات خواهد پیوست.
به امید آن روز، لحظه شماری می کنم.
نَفَس عشق بُرید
باز هم قصة ما به «سر» رسید
غصه ها از همه جا گشت پدید
عشق در ساحت خود گریان شد
عرش در خلوت خود ناله کشید
اشک بر چشـم زمین حلقه بزد
آسمان خون شد و بر قلب چکید
شمع در آینـه ها شعله گرفـت
سوخت «پروانة ما» بی تـردید
مادر از «ما» و «در» و «میخ» و «فشار»
ناله ها داشت، ولی صبـر گزید
گفتمان «در» و «سر» یکسان است
هر چه آن داشت، همین نیز بدید
سالها بین «در» و «سـر» گشتیم
از مدینـه، کربلا، شـام یزیـد
غم «در» جان زمان را سوزاند
درد آن «سر» نَفَس عشق بُرید
یاس ما سوخت در آن روز سیاه
و سیـاهیش نگردیـد سفیـد
کاش آن روز نمی آمـد، کاش
کاش آن لحظه، نمی گشت پدید
حسن بشیر
مشهد مقدس- شب آغاز دهة فاطمیه
چهارشنبه، 6/1/1393
لینک در همشهری آنلاین:
http://hamshahrionline.ir/details/254252
استاد بزرگوارم سلام
أحسنت بر ذوق و قریحه ای که در وصف اهل بیت علیهم السلام بکار آمده است. بسیار زیبا بود
ضمن تبریک سال نو ، امید که همواره در پناه مادر سادات مؤید باشید
گر عدو پشت در آن محسن مادر بگرفت
عقدهای بود که او از در خیبر بگرفت
برادر بزرگوار جناب آقای دکتر محبی
با سلام و احترام و تشکر از محبت ها و تشویق های همیشگی جنابعالی
هر چه در حق اهل بیت (ع) بگوییم کم است.
این نیز کمترین چیزی است که می توانیم تقدیم کنیم.
دعا بفرمایید مورد قبول واقع شود.
ممنون
بشیر
استاد خوب خودم -سلام!
ضمن تبریک سال نو-آرزوی موفقیت و سلامتی تان را از خدواند منان خواستارم..
.
.
.
با فکر های تو
به قله شعر
سفر می کنم
ای خورشید شعرم
درمن
بتاب!
.
.
.
شادزی
با سلام و احترام و تشکر از لطف و محبت جنابعالی
بشیر
استاد-سلام!
زیبا بود.خوانش کردم و لذت بردم.
.
.
.
عشق را
در آینه می شکنم
بیا
تماشا کن
در آینه های شکسته
تکر ار های تلخ مرا...
.
.
.
شاد زی