یا مرگ یا رهایی
از آسمان ستاره بارید همچو باران
عید است و دل خرامید با عشق، سوی یاران
در باغ های ایمان دلها شکفته اینک
عید است و گل شکوفاست، با عطر روزه داران
ما را گرسنگی شد سنگ بنای ایمان
با تشنـگی نمودیـم یـادی از آن شهیـدان
با ربنا گشودیم درهای بسته از هجر
با گریـه ها بسُفتیم عِقدی زعهـد و پیمان
با جوشن و دعای روز و سحر شکفتیم
با هر سخن گسستیم زنجیرهای عصیان
با گریه ی شبانه، آمیخت عشق و ایمان
هر سجده ای که کردیم، بگشود قفل هجران
بر سفره الهی رَستیم از سیاهی
یک عمـر در دل مـا افروخـت نور ایمـان
با غزه ما چشیدیم هر لحظه دردها را
طی گشـت روزگاران، با این غم فراوان
خونی که در فلسطین روی زمین نشسته
اعراب را گشوده ست طومار ظلم و عصیان
یا بن الحسن به پا خیز، آماده شهادت
هستیم در صف تو، با مال و جان و جانان
صبر از توان گذشته، یا مرگ یا رهایی
راهی دگـر نمانده، این اسـت راه انسـان
حسن بشیر
روز عید فطر
تهران- سه شنبه- 7/5/1393