وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

دل نوشته های تشنه (2)- حوانی جوانه ها

دل نوشته های تشنه (2)

(جوانی جوانه ها)

جوانی در قالب تن و روح چون جوانه است. اگر چه درحال رشد و قامت گرفتن است، اما گاهی با هر بادی، خمیده می شود ولی نمی شکند. این خود رمز بقا و بالندگی جوانان است. جوان اگر چه با هر

هیجانی به تپش می افتد، اما به دلیل جوانی سکته نمی کند. آنانکه سکته می کنند، یا جوان نیستند یا احساس جوانی نمی کنند. دنیای جوانی، سکته ها، لکنت ها و توقف ها را بر نمی تابد و چه بخواهد یا حتی نخواهد، در مسیر می ماند و می رود.

ماندن و رفتن در مسیر، خود بخشی از زندگی است و نوعی روئیدن همیشگی. این تداوم حیات، در جوان یک ضرورت است و در پیران یک لزوم مداوم. بهمین دلیل، جوان زمان را می پیماید، و پیر لحظه های آن را می شمارد. اگر چه هر دو در لابلای زمان کم کم در حال فراموش شدن هستند.

بزرگترین هنر زمان، فراموشی است. این خصلت خواسته یا ناخواسته اگر نبود، انسان به یک برکه متعفن تبدیل می شد که پر از کینه ها و دشمنی ها است. 

بزرگترین خصلت جوانی نیز فراموشکاری است. جوان با فراموشکاری است که می تواند با سختی ها به تجربه بنشیند، تجربه ای که دیگران به اندازه کافی در طول تاریخ به تکرار با آن برخورد کرده اند، و او باز هم در حال آزمودن است.

و بزرگترین درد پیران، فراموش نکردن است. آنجا که زمان باقی مانده، عصاره زندگی را در کام آنان قطره قطره می چکاند. فراموش نکردن، درد بزرگ پیری است و عجیب آنچه که در عین جوانی به یاد نمی ماند، در پیری به حضور دائمی تبدیل می شود که گویی زنده زنده است.

جوان یا پیر، جوانی یا پیری هر دو با زمان در حال مبارزه اند. یکی با حرکت در لحظه ها و دیگری با شمردن لحظه ها. و این خود هنر بزرگ زندگی کردن است.

حسن بشیر

تهران، پنجشنبه، 21/12/1393


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد