وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

ضرورت سیاست‌های تدبیر محور بر علیه تفرقه در جهان اسلام

ضرورت سیاست‌های تدبیر محور بر علیه تفرقه در جهان اسلام


همشهری آنلاین- دیدگاه > جهان

جمعه 28 فروردین 1394 - 15:20:55 | کد مطلب: 292423  

 

دکتر حسن بشیر*:

در جهان اسلام، جمهوری اسلامی ایران «محور وحدت اسلامی» و رژیم عربستان «محور تفرقه» به شمار می‌آید. این وضعیت تقابلی، سال‌ها است که به مثابه یک سیاست دولتی و یک دیپلماسی عمومی در بدنة جوامع اسلامی جریان دارد.

علیرغم اینکه حرمین الهی و نبوی در سرزمین حجاز قرار دارند و تصور می‌رفت که دولت‌های حاکم بر این سرزمین نه تنها باید حرمت این دو حرم الهی را نگه دارند، بلکه علاوه بر آن خادمان واقعی مسلمانانی باشند که به این دیار رنج سفر را بر خود هموار می‌سازند، باشند و حرمت آنان را نگه دارند، اما متاسفانه در طی سال‌های متوالی در این سرزمین شاهد حرمت شکنی‌ها نسبت به حرمین و عاشقان آن بوده‌ایم و گویا این داستان همچنان ادامه دارد.

با روشن شدن برخی از زوایای موضوع آزار و تعرض جنسی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، می‌توان این حرکت ضد اخلاقی و مجرمانه را به مثابه یک «سیاست کثیف برای گسترش تفرقه در جهان اسلام» تلقی کرد، که نه تنها دولت عربستان عامل اصلی آن تلقی می‌شود، بلکه ساختارهای مذهبی که ریشه در وهابیت و سلفی‌گری دارند، عهده‌دار گسترش این سیاست می‌باشند.

تحلیل وضعیت کنونی در منطقه نشان‌دهنده این است که رژیم حاکم بر عربستان سعودی، با تمام توان و بکارگیری ابزارهای سیاسی- نظامی، در کثیف‌ترین و بدترین اشکال آنها در صدد است که با هر حرکت آزادیخواهانه، اسلام‌گرایانه، مردم‌محور و ضد استبدادی به مقابله برخیزد و حربه تیز خود را نه تنها به سوی همه مسلمانان منطقه نشانه رفته، بلکه مهمتر از آن عامل اصلی این تحول و مرکز ثقل جهان اسلام در این بیداری همگانی اسلامی را جمهوری اسلامی ایران دانسته و در صدد است که با همه توان خود با بکارگیری هر نوع ابزاری که می‌تواند در جهت گسترش تقابل و درگیری باشد، در جهت تخریب اسلام، مسلمانان و بخصوص جمهوری اسلامی ایران قدم بردارد.

البته در این زمینه می‌توان با قاطعیت گفت که تاریخ، بزرگترین آزمایشگاه انسان است و این حرکت‌های کثیف، ضد انسانی و بر خلاف آرمان‌های بلند اسلامی هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده و نخواهد رسید و سیاهی و بدنامی آن، قطعاً بر روی رژیم‌هایی سایه خواهد افکند که سردمدار این تحرکات می‌باشند.

مساله به وجود آمدة اخیر که به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ابزار جدیدی در جهت اعمال فشار بر مسلمانان به مثابه یک سیاست تفرقه‌ای است، نیازمند یک مطالعه جدی است که به برخی  از محورها و پیامدهای مهم آن اشاره می‌شود.

1- تعرض ضداخلاقی انجام شده، با اجازه دو پایگاه مربوط به قدرت سیاسی- دولتی و دینی- وهابی در عربستان انجام گرفته و به هیچ وجه یک حرکت ساده متعلق به افراد معمولی نیست. بنابراین، این حرکت را باید در یک سطح وسیع‌تری مورد تحلیل قرار داد و برای برخورد مناسب و مهار کردن آن، با دوراندیشی و حکمت برنامه‌ریزی کرد.

2- رژیم عربستان در تلاش است که حرکت‌های اسلامی منطقه و به ویژه جمهوری اسلامی ایران را به انفعال واداشته و آنان را به تقابل هر چه بیشتر در هر زمینه‌ای وادارد. اشغال بحرین و تحمیل جنگ بر ملت مسلمان یمن، تلاش برای تخریب در موفیقت‌های احتمالی پرونده هسته‌ای با هر قیمت و بسیاری از تحرکات دیگر و از جمله تعرض به دو نوجوان ایرانی همگی در مسیر «تلاش برای گسترش تفرقه در جهان اسلام» می‌باشد. بنابراین، در چنین شرایطی آنچه که اهمیت دارد، برنامه‌ریزی دقیق همراه با تدبیر و حکمت و بر پایه مصلحت و عزت برای برخورد مناسب با چنین توطئه‌هایی است.

3- دولت و ملت در سال «همدلی و همزبانی» باید همگام و همراه یکدیگر در جهت عزت، مصلحت، تدبیر و بالاخره تصحیح و تعدیل جریان‌های انحرافی در جهان اسلام گام برداشته و احقاق حقوق ملی را در سایه احقاق حقوق اسلامی دانسته و حقوق جوامع اسلامی را به مثابه یک حق مسلم هر مسلمان تلقی نمایند. با چنین دیدگاهی است که می‌توان همدلی و همزبانی را نه تنها میان دولت و ملت در جامعه اسلامی ایران گسترش داد، بلکه «همدلی اسلامی» در جوامع دیگر جهان اسلام در مقابله با توطئه‌های تفرقه‌آمیز را نیز توسعه داد.

4- جلوگیری از سفر حج عمره را نباید به عنوان یک اقدام پایان‌یافته برای محکوم‌سازی اقدام ضد اخلاقی مزبور تلقی نمود، بلکه محاکمه افراد خاطی و عذرخواهی رسمی دولت سعودی، کمترین اقدامی است که در این زمینه به عنوان مطالبه حقیقی مورد تاکید قرار گیرد و دولت و ملت در این زمینه هیچ‌گاه آن را به فراموشی نسپرند. در یک تحلیل فراتر می‌توان گفت که رژیم عربستان مدت‌ها است که در صدد جلوگیری از هر گونه ارتباطات میان فرهنگی میان مردم ایران و سایر مسلمانان، تقویت دینی جامعه اسلامی با تجدید عهد با حرمین الهی، و بالاخره مجبور ساختن نظام اسلامی برای ورود به صحنه تقابل و درگیری بوده و هم اکنون در شرایط کنونی حساس منطقه و جهان، از کثیف‌ترین شیوه‌های ضد اخلاقی استفاده نموده تا نه تنها دولتمردان ایران را به مقابله وادارد، بلکه احساسات عمومی مردمی را جریحه‌دار نموده تا برنامه‌های تفرقه‌ای خود را در این زمینه به یک جریان تقابلی گسترده در جهان اسلام تبدیل نماید.

5- رژیم عربستان به عنوان «محور تفرقه در جهان اسلام»، از آغاز تا کنون در تلاش بوده است که با استفاده از همه ابزارهای، مذهبی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جنگ فرقه‌ای مذهبی، تقابل سنی- شیعی، درگیری عرب و عجم را به مثابة «دیپلماسی تفرقه‌ای» در جهان اسلام نهادینه سازد. بنابراین، حرکت اخیر را می‌توان در همین راستا تحلیل و از افتادن در دام درگیری‌های غیر اختیاری با آگاهی و تدبیر به شدت جلوگیری نمود. در این زمینه باید همدلی و همراهی جهان اسلام و از جمله جهان مسلمان عربی را با مردم ایران و بر علیه آنچه که توسط دو عرب وابسته به رژیم عربستان، و نه عرب‌ها بطور کلی، مورد توجه قرار داد و از هر گونه تخاصم و تبدیل این حرکت به حرکت تفرقه‌انگیز عرب- عجم و یا سنی- شیعی به شدت جلوگیری نمود.

* استاد ارتباطات بین‌الملل

لینک:

http://hamshahrionline.ir/details/292423/Opinions/internationalviewpionts

تفکر انقلاب اسلامی با امام خمینی تحقق عملی یافت

تفکر انقلاب اسلامی با امام خمینی تحقق عملی یافت


دانشیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع):

تفکر انقلاب اسلامی با امام خمینی تحقق عملی یافت


امام خمینی(س) در حقیقت «بیدارسازی امت اسلامی» را نه تنها در حوزه فکری و اندیشه ای به وجود آورد، بلکه توانست در حوزه عمل و اقدام نیز مهمترین گام را برای تحقق عملی حاکمیت اسلامی در جهان معاصر بر دارد.

پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)- کد مطلب: 43328 | تاریخ مطلب: 15/02/1392


به گزارش پرتال امام خمینی(س) به نقل از فارس، حسن بشیر دانشیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در کنفرانس علما و بیداری اسلامی، با ارائه مقاله‌ای به طرح نظریه‌ای جدید در مورد فرایند «اسلام گرایی» در دوران معاصر پرداخت که از نظر خوانندگان می‌گذرد.

سه مرحله مهم در فرایند اسلام گرایی مطرح است که هر کدام به یکی از اندیشمندان و در حقیقت رهبران و علمای اسلامی وابسته می‌باشد.

مرحله اول، مرحله «بیدارگری اسلامی» است؛ دوره‌ای که سید جمال الدین اسد آبادی به عنوان بزرگترین شخصیت اسلامی در ایجاد آن نقش اساسی داشته است. در حقیقت، سید جمال الدین، بنیان گذار مرحله «بیدارگری اسلامی» است.

در این مرحله آغازین، شوک اصلی در جوامع اسلامی برای ایجاد خیزش به سمت اسلام گرایی واقعی، وارد شد. حرکت سید جمال الدین، یک حرکت تک بعدی نبود که فقط به دنبال نفی استعمارگرایی و سلطه غرب بر جهان اسلام باشد.

این حرکت به دنبال «بیدار کردن جوامع اسلامی» برای بازنگری مجدد در هویت اسلامی و باز تولید این هویت بر اساس اصول و مبانی اسلامی بود که می‌بایست در همه زمینه‌های زندگی شکل گیرد.

مرحله دوم، مرحله «بیدارسازی اسلامی» است. این دوره با ظهور امام خمینی(س) به عنوان رهبر و شخصیت کاریزماتیک اسلامی که تاکنون جهان اسلام شاهد آن نبوده است، آغاز می گردد. امام خمینی(س)، در حقیقت «بیدارسازی امت اسلامی» را نه تنها در حوزه فکری و اندیشه‌ای به وجود آورد، بلکه توانست، در حوزه عمل و اقدام نیز مهمترین گام را برای تحقق عملی حاکمیت اسلامی در جهان معاصر بر دارد.

امام(س)، در حقیقت، بیدارسازی اسلامی را در دو حوزه «فکر» و «عمل» به عینیت واقعی تبدیل کرد و نمونه‌ای از اسلام واقعی را به جهانیان نشان داد. تحقق مرحله «بیدارسازی اسلامی» با بنیانگذاری «جمهوری اسلامی ایران» به اوج خود رسید. در حقیقت، تاسیس «جمهوری اسلامی ایران»، تجلی حرکت «بیدارسازی اسلامی در جهان معاصر» است.

این بیداری، نه تنها به دنبال ایجاد هوشیاری در جهان اسلام است، بلکه فراتر از آن، به دنبال ایجاد بیداری در همه جوامع انسانی است. لذا، پیام امام (س)، یک پیام جهانی است که برای همه مسلمانان و مستضعفان جهان می‌باشد.

مرحله سوم، مرحله «بیداری اسلامی» است. این مرحله، با هدایت و رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای، مطرح و در صدد ساختارسازی جدید جهان اسلام بر مبنای اصول و مفاهیم ناب اسلامی است. این بازسازی ساختار جهان اسلام، یک بازسازی صوری و ظاهری نیست، بلکه در تلاش است که ساختارهای زیربنایی و روبنایی این جهان را بر اساس مبانی اسلامی تغییر داده و تثبیت کند.

رهبری معظم انقلاب، بیداری اسلامی را در همه حوزه‌های فکری و عملی مورد توجه قرار داده و اصول و مبانی و در حقیقت «نقشه راه» این پدیده اسلامی را ترسیم کرده‌اند.

مرحله «بیدارسازی اسلامی» که با نام امام خمینی(س) پیوند خورده است، در حقیقت ظهور فکری و عملیاتی نظریه «جهان بینی فرانظری بیدارسازی اسلامی» را مطرح می‌کند که دارای ویژگی‌ها و عناصر گفتمانی ذیل است:

1- جهان بینی اعتقادی (هویت سازی امت اسلامی)

2- جهان بینی اجتماعی (ساخت امت اسلامی)

3- جهان بینی سیاسی (نظام سازی سیاسی اسلامی)

4- جهان بینی جهادی (مقاومت سازی امت اسلامی)

5- جهان بینی تربیتی (قدرتمندسازی فردی و اجتماعی جامعه اسلامی)

6- جهان بینی جهانی (بیداری جهانی در راستای اصول اسلامی)

این جهان بینی، زیربنا و اصول فکری- عملی مرحله «بیدارسازی اسلامی» است که بنیانگذار آن امام خمینی(س) می‌باشد.

مرحله «بیداری اسلامی» مرحله‌ای است که در حقیقت، با هدایت فکری و عملی مقام معظم رهبری در جهان اسلام به وجود آمده است که این مرحله با چهار رویکرد اساسی شناخته می‌شود.

1- طرح نظریه گفتمان «بیداری اسلامی»

2- ایجاد منظومه معنایی «بیداری اسلامی»

3- تبیین و تفسیر بیدارسازی امام خمینی(س)

4- طراحی تفصیلی نقشه راه «بیداری اسلامی»

این چهار رویکرد اساسی توسط رهبری انقلاب به شکل مبسوطی که می‌توان آن را در پنج گفتمان مهم ذیل مشاهده کرد، مطرح شده است:

اول: گفتمان ساخت نظریه بیداری اسلامی بر مبنای هدایت محوری و هویت سازی اسلامی

دوم: گفتمان الگوسازی فکری و عملیاتی بیداری اسلامی

سوم: گفتمان توانمند سازی سیاسی و بین‌المللی بیداری اسلامی

چهارم: گفتمان جهانی سازی بیداری اسلامی با رویکرد تمدن اسلامی

پنجم: گفتمان آینده نگری بیداری اسلامی با تاکید بر فراگیری حاکمیت اسلامی

عوامل اساسی موثر در ایجاد حرکت و پدیده «بیداری اسلامی» عبارتند از:

1- پیروزی انقلاب اسلامی

2- استمرار نظام جمهوری اسلامی ایران

3- بیانات و رهنمودهای امام(س)

4- مدیریت معنایی و هدایت فکری و عملی مقام معظم رهبری

اسلام گرایی در جهان معاصر در حقیقت، شکل گیری تفکر اسلام انقلابی در جهان اسلامی است که با سید جمال الدین آغاز، با امام خمینی(س) تحقق عملی یافت و با مقام معظم رهبری مدیریت و هدایت و در حقیقت غنی سازی شد.

لینک:

http://www.imam-khomeini.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=15414

تأملی بر نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب: تأملی بر نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب

تأملی بر نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب

وحدت در سایه بسیج اجتماعی

دکترحسن بشیر

استاد جامعه‌شناسی ارتباطات بین‌الملل


منبع: روزنامه ایران، شماره: 5898، شنبه 18/1/1394


سال 1394 با «همدلی و همزبانی دولت و ملت» آغاز شده‌ که این خود منظومه جدیدی به ارمغان آورده ‌است و چون سال‌های گذشته می‌تواند در جهت تعالی ملت و دولت نظام اسلامی تأثیرگذار باشد.

در علوم‌ارتباطات، بویژه در مباحث مربوط به ارتباطات کلامی و غیرکلامی، «زبان» نقش اساسی در هرگونه تبادل معنا، اشتراک فهم و یکسان‌سازی برداشت‌ها از نشانه‌های مختلف دارد. بر همین اساس، «زبان» دریچه اصلی ارتباطات به‌شمار می‌آید که اگر بسته شود، راه ارتباطی با اختلال جدی روبه‌رو می‌شود.

در این راستا همزبانی، نه تنها به معنای به‌کارگیری یک زبان واحد که داشتن فهم و درک یکسان از زبان توسط انسان‌ها است. از همین منظر است که همزبانی، «ارتباط‌ساز» و «ارتباط‌محور» است و می‌توان آن را اساس فهم و تفاهم دانست.

همدلی (Empathy) فراتر از همزبانی، یکسان‌سازی دل‌ها و همسان‌سازی معناها است و فراتر از آن، همدلی نوعی از جایگزینی دو سویه میان افراد مختلف است. آن‌کس که با دیگری همدل شود، در حقیقت جایگزین وی می‌شود. این جایگزینی و جانشینی، «وحدت‌ساز» است و افراد همدل را در حالتی مداوم از تبادل جایگاه‌های مشترک قرار می‌دهد که در آن وضعیت، استقرار و ثبات موقعیت برای همه از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.

در مطالعات مربوط به توسعه نیز همدلی جایگاه ویژه‌ای دارد. اتفاقاً بدون همدلی، فهم یکسان و متعادل از توسعه، اساساً پیشرفتی به وجود نمی‌آید. بسیاری از اندیشمندان غربی و همچنین شرقی، «همدلی» را مهمترین عامل مؤثر در «بسیج اجتماعی» دانسته و آن را بزرگترین سرمایه ‌اجتماعی یک جامعه می‌دانند. در اینجا نیازی به نام‌بردن از این اندیشمندان نیست؛ هر نوشته‌ای که در این زمینه دیده شود، بر این مفهوم تأکید دارد.

سخنان رهبر معظم انقلاب در آغاز سال 1394 و نامگذاری سال جاری به نام «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی»، خود منظومه‌ای از همدلی و همزبانی را منعکس می‌کند.

با توجه به آنچه در آغاز این نوشته آمد زبان، مهمترین عامل ارتباطات است، بنابراین، زندگی را می‌توان «متنی برخاسته از زبان اجتماعی» دانست که همیشه در میان مردم جاری است و معناها را در میان آنان تولید و بازتولید می‌کند.

رهبران فکری، سیاسی و دینی جامعه نیز نقش اساسی در ترسیم مفاهیم و تفسیر معانی و هژمونیک‌سازی آنها در میان مردم دارند. آنان فراتر از هر عامل دیگر، نقش کلیدی در طراحی نقشه معنایی جامعه برای تحقق اهداف اساسی آن دارند و به‌همین دلیل «دروازه‌سازان تمدن» و «پیشگامان تحول و پیشرفت» به شمار می‌آیند.

نگاهی به منظومه همدلی و همزبانی رهبری در این زمینه، جایگاه رفیع آن را در شرایط حساس کنونی کشور روشن می‌کند. در اینجا نگاهی به بخشی از معناهای گفتمانی برخاسته از این «منظومه معنایی» می‌اندازیم.

1- رهبری خود بزرگترین عامل مؤثر در ایجاد همدلی و همزبانی میان امت اسلامی و از جمله ملت بزرگ ایران است. این همدلی و همزبانی ریشه در فهم عمیق، ادراک مشترک، احساس یکسان و اعتقادات ناب دارد که انقلاب اسلامی، دال اساسی و محوری آن به شمار می‌آید.

2- نظام جمهوری اسلامی با قرار گرفتن در قلب نقشه جهان اسلام، روح همدلی را در تمام عناصر اجتماعی و سیاسی آن دمیده است که بزرگترین نمود آن همزبانی مسلمانان و همدلی و همراهی آنان با انقلاب اسلامی است که می‌رود تا همه تار و پود جوامع آنان را متحول سازد.

3- دولت در نظام اسلامی بخشی از امت ولی بخشی مهم، اساسی و کلیدی آن به حساب می‌آید. آنچه برای دولت در این نظام مهم است قرارگرفتن در مرکزیت همدلی و داشتن همزبانی با امت است. از سوی دیگر امت که محور همدلی خود را در راستای ولایت و رهبری قرار داده‌است، خود اصل و پایگاه همدلی به شمار می‌آید و  دل دولت با همزبانی با ملت است که تپشی متوازن و متعادل خواهد یافت.

4- در منظومه معنایی رهبری، همزبانی ملت و دولت، تنها به‌کارگیری زبان کلامی مشترک یا الفاظ مشترک نیست، اگرچه بدون آنها نیز فهم مشترک ایجاد نمی‌شود؛ آنچه در این منظومه مورد تأکید است، همزبانی برای ارتباطات‌سازی پایدار، معناسازی یکسان، هدف‌سازی واحد و تمدن‌سازی آینده‌نگر است. این مفاهیم بدون تعامل مداوم، ارتباط مؤثر، ایمان متقابل، اعتماد متبادل و ارزش‌گذاری متعادل میان ملت و دولت در نظام اسلامی، هیچ‌گاه همزبانی واقعی و در نتیجه، همدلی حقیقی را منعکس نخواهند کرد.

5- هندسه قدرت واقعی در منظومه معنایی رهبری، بدون درنظرگرفتن دو عنصر اساسی «همزبانی» و «همدلی» میان دولت و ملت، نه تنها از توانایی کافی برخوردار نخواهدبود، بلکه بدون آنها اساساً هندسه نظام اسلامی شکل نخواهد گرفت. معنایی اینچنینی،  ترسیم‌کننده نقشه کامل ثبات نظام اسلامی و استمرار آن در سال‌های آینده است. ملتی که فهمی مشترک با حاکمان آن دارد، خود حکومت را بحق در اختیار دارد و حاکمانی که در راستای ملت حرکت می‌کنند، خود ملتی متراکم‌اند که آیینه تمام نمای امت‌اند.

6- کشور در سال جاری در مهمترین پیچ تاریخی خود قرار گرفته‌است که عبور از این پیچ حساس با آرامش و تدبیر، قطعاً نظام اسلامی را در مرکزیت جهان، بویژه جهان اسلام، بیش از گذشته قرارخواهدداد. حمایت ملت از دولت و همکاری با دولتمردان، از یک سو و فهم عمیق دولت از مردم و قدرشناسی مداوم آن از همدلی‌ها، کمک‌ها و حمایت‌های مردمی از سوی دیگر، مهمترین عامل مؤثر و اساسی در گذشتن با اطمینان و استوار از این پیچ تاریخی است.

7- همزبانی و همدلی، اساس انسجام و هم‌افزایی میان ملت و دولت است. انسجام نظام، مرهون همزبانی و همدلی این دو، در تمام امور و مسائل درونی و بیرونی کشور و فراتر از آن در همه زمینه‌های جهان است؛ اگرچه مستقیماً با مسائل داخلی نیز در کوتاه‌مدت مرتبط نباشد. این مسأله خود «اخلاق اجتماعی- سیاسی» خاصی را به‌وجود می‌آورد که اساس و بن‌مایه آن همفکری، همیاری، هم‌افزایی و هم‌نگری میان دولت و ملت است. این نگاه واحد و دیدگاه یکسان، نه تنها دولت را در حل مشکلات مردم قدرتمندتر می‌کند، بلکه مردم را نیز در جهت مشارکت در حل مشکلات جامعه استوارتر می‌سازد.

8- حرکت بر مبنای قانون‌اساسی کشور، تأمین‌کننده همزبانی و همدلی میان اقشار مردم با دولت و دولتمردان است. در این راستا، اگر چه محبوبیت دولت توسط ملت می‌تواند در نوسان باشد، اما مشروعیت آن را هرگز مخدوش نمی‌کند. دولتی که بر پایه قانون‌اساسی بر سر کار آید، همراه، همگام و در راستای مردم است و بر ملت، همه آحاد ملت لازم است که آن را بپذیرد، از آن دولت حمایت کند و آن را از آن خود بداند. جامعیت این نگاه در منظومه معنایی رهبری، خود تثبیت‌دهنده نظام و تأمین‌کننده استمرار آن است.

9- ملت برای تقویت همزبانی و همدلی خود با دولت، نه تنها باید حمایت همه‌جانبه از دولت داشته‌باشد، بلکه فراتر از آن باید همچون همکاری‌مهربان، ناظری‌مطمئن بر عملکرد دولت‌ها و ناقد وفادار و منطقی از کارکردهای آنها باشد. در حقیقت نظارت و نقد مردم است که نه تنها همزبانی میان آنان و دولت را بیشتر خواهد کرد بلکه در این جریان، با ایجاد فهم و احساس مشترک، همدلی میان آنان را نیز افزایش خواهد داد. نقد صادقانه همیشه دارای خصلتی همدلانه است که در نظام‌اسلامی، همه نقدها باید از صداقت کافی، شفافیت لازم و همدلی کامل برخوردار باشند.

10- دولت نیز برای ایجاد و تقویت هرچه بیشتر همزبانی و همدلی میان خود و ملت باید در راستای اعتمادسازی واقعی گام بردارد. اعتمادسازی میان دولت و ملت بدون گفتمان‌سازی، احترام به حقوق دو جانبه، فهم واقعی از خواسته‌های مردم، هماهنگ‌سازی برنامه‌ها با نیازهای جامعه و بالاخره گسترش اخلاق تعامل بر پایه اعتدال و تدبیر و افزایش امید در میان اقشار مردم به وجود نمی‌آید که خود پایه‌ای اساسی در تحقق همزبانی و همدلی خواهد بود.

بالاخره سال 1394 سالی است که در منظومه معنایی رهبری، زمانی برای بازنگری و تجدید نظر در رابطه دولت و ملت بر پایه دو عنصر اساسی «همزبانی و همدلی» است. تأکید بر این واقعیت و برجسته‌سازی این دو عنصر، نشان‌دهنده آینده‌ای روشن در سایه تحولات بزرگ و امیدبخشی است که می‌تواند انسجام و استحکام رابطه ملت و دولت را بیش از گذشته افزایش داده و ایران را که پرچمدار اسلام در منطقه است در جایگاه رفیع سردمداری آزادی و رهایی از سقوط و تباهی جامعه انسانی قرار دهد.

پایان خواب

«پایان خواب»

صبح را من باز کردم چون کتاب

خواندم اندر متن آن پایان خواب

باغ پُر گل بود و عطر آسمان

عاشقی می کرد با پیر و جوان

کم کمک در کوچه افتادم به راه

تشنه بودم بهر او با هر نگاه

او یکی بود و همه او می شدند

هر کجا، با چشم، همسو می شدند

در دلم نقش و نگارش کم نبود

چشم من، جز در کنارش، هم نبود

راه را می جُستم اندر چشم او

چشم او همراه بودی کو به کو

در شراب چشم او مستی نبود

هر چه را دیدم بجز هستی نبود

هستی ما هر دو یکسان می شدی

در درونش عشق پنهان می شدی

هستی و عشق و من و او در جهان

چون یکی گشتیم، غمها شد نهان

عالمی پُر نور شد از نور ما

هر چه ظلمت بود شد اندر خفا

نور بود و نور بود و نور بود

هر چه می دیدیم با ما جور بود

عالمی در ما دمیدن می گرفت

روح او در ما خزیدن می گرفت

با خدا بودیم و او در ما نبود

لیک جز او، هر کجا، امّا نبود

*****

حسن بشیر

سه شنبه، 4/1/1394