گریه مادر
مادر، شبی به یاد تو تنها گریستم
اندر کنار قبر تو، آنجا گریستم
من بودم و تو و تاریکی و سکوت
من هم بدون واهمه دریا گریستم
ناگه صدای توست که در گوش من نشست
من نیز بی تو چه شبها گریستم
در هر غمی که سهم تو می شد در این حیات
با درد آن، چو عاشق شیدا گریستم
گاهی برای شادیت اندر زمان سخت
با تو به خنده بودم و فردا گریستم
آرام باش و گریه مکن در کنار من
من جای تو همیشه، به هر جا گریستم
حسن بشیر- چهارشنبه
در روز مادر
11/1/1395
با سلام و ادب
بعد از مدت ها مشغله به وبلاگتون سر زدم. شعری پر از احساس، ساده روان بود. جامع الاطرافی جنابعالی همیشه برای بنده قابل تحسین بوده. امیدوارم که روح مادر بزرگوارتون هم قرین رحمت و مغفرت الهی باشه.
راستی خیلی مشتاق دیدارتون هستم.
با سلام و احترام و تشکر از لطفتان
سال نو هم مبارک
بنده هم مشتاق دیدارتان هستم.
امیدوارم بزودی در خدمت شما باشم.
بشیر