وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

صبحانه ای آمیخته با صفای شعر

صبحانه ای آمیخته با صفای شعر

امروز از آن روزهای بیاد ماندنی و زیبائی بود که خداوند بزرگ به من عطا کرد. گاهی انسان در این زندگی پر از دود و دم،‌حتی یک نفس راحت نمی تواند بکشد. اما این لطف اوست که عنایت می کند و ما را زیر بال رحمت خود می گیرد. سپاس فراوان به خداوندی که سپاس او را نتوان گفت. هر چه داریم خود داده است و اوست که تجلی می یابد و ما تنها سایه ای از عدم هستیم که احساس وجود می کنیم. بگذریم.

صبح امروز، یکشنبه مبارک 19/7/1388 با دانشجویان خوب و صمیمی و قدردان خودم (دانشجویان کد 85 دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات- دانشگاه امام صادق –ع-)  در محل خوابگاه آنان گعده ای داشتیم و صبحانه ای که هر لحظه آن پر از طراوت و صفا و صمیمت بود. هیچگاه در سالهای اخیر این چنین دیدار و ملاقاتی را به خود ندیده بودم. از صحبت غیر در این دیدار خبری نبود. از های و هوی درس و بحث و مدرسه و دانشکده چیزی گفته نشد. از گله و گله گذاری و مسائلی که تصور می شود دانشجو همین را فقط می بیند خبری نبود. هر چه بود همان بود که در سینه و ذهن و روح آنان از صفا و صمیمت و محبت و اخلاص و ذوق و احساس بلند بود موج می زد. و این خود همه آنچه بود که بنده را غرق این اقیانوس بزرگ کرد و چه لذت بخش بود.

دانشجویان ما واقعا دانشجویان بی نظیری هستند. آنچه که گاهی دیده نمی شود، توانائی ها، توانمندی ها، تلاش و بزرگی آنها در حوزه های گوناگون است. در این گعده دوستانه و بسیار صمیمی که واقعا در آن احساس یگانگی با این جمع با صفا کردم، شعر خوانده شد. از ادبیات بحث شد. از مثنوی و حافظ گفته شد. اشعاری از دانشجویان شنیده شد که واقعا مایه افتخار است. یکی نیز به اصرار دوستان شعر حافظ را با لحن دلنشینی خواند.

در همین دیدار دوستانه، پیشنهاد انجمنی برای شعر و ادب دانشجویان دانشکده داده شد که بنظر می رسد با ا ستقبال دانشجویان روبرو شد. قطعا این روح و احساس بلند دانشجویان را باید ارج نهاد و به آن بهای بیشتر داد. ما هنوز نیمه پنهان این  دانشجویان را نمی شناسیم. البته این نیمه پنهان، نیمه پنهانی است که بجز خیر و برکت و لطف و تعهد در آن خبری نیست. و ما به این نیمه پنهان دانشجویان باید بهای کافی بدهیم. داستان مثنوی که در این دیدار خوانده شد داستان آغازین مثنوی بود که سخن از عشق و گداختن و علاج و وصال در آن رفته بود. این خود سرآغازی است برای بسیاری از تعامل ها، ‌ارتباطات، گفتگوها و بالاخره بازنگری های جدی در شناخت متقابل است. باید با بصیرت هر چه تمامتر اغیاری که چون بت های عیار هر روز به رنگی بر ما سایه می اندازند با عشق و عقل و درایت و معنویت از خود دور سازیم و خود را با شناخت مجددی از خودمان، باز شناسیم.

از همه این عزیزان تشکر می کنم که طعم و درک بودن با دانشجویان خوب را امروز به من چشاندند. امیدوارم که همیشه این لذت معنوی همراه ما باشد.

حسن بشیر

یکشنبه- 19/7/1388

نظرات 5 + ارسال نظر
حسن گودرزی(دانشکده صداوسیما) یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:56

سلامی به یکی از بهترین استادان من
به خود می بالم که افتخار شاگردی استادی را داشته ام که در مورد دانشجویان دور و بر خویش اینگونه می اندیشد ، اینگونه می بیند و اینگونه احساس می کند.
راستیتش را بخواهید بگذارید ما هم بگوییم کاش اساتیدی چون شما در زندگی ما بیشتر می بودند..
ای کاش...

با سلام و احترام
و تشکر فراوان از لطف و محبت شما
بنده نیز به دانشجویان خوب و قدرشناس چون شما و سایر دانشجویان عزیزی که ترم گذشته در خدمت آنها بودم افتخار می کنم. یکی از بهترین کلاس های بنده در دانشکده صدا و سیما همان کلاس بود.
امیدوارم که همیشه موفق باشید و سربلند.
بشیر

fardin یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 14:35

ba salam
jenab doctor bashir , man ham az daneshjoyane shoma dar seda v sima hastam. khastam avalin nafari basham ke kament mizaram .
khoshhalm ke ba daneshjoyan daneshkade moarf be shoma ostad bozrgwar khosh gozashteh . khili ziba on lahezat ro tosif kardid v khanande ro be on makan bordid. dar in matlab ehsase tono che khob bayan kardid. ke az rohe latif v blandnazari shoma sarcheshme migire .
be khodam mibalam ke shagerde chenin ostadi hastam. ke be taleban elm o danesh tavajo khaci dard v nesbat be ona did mosbati
.
mamnonam

bebakhshid ke piglish neveshtam . chon kamputeri ke bahash tayp mikardam farsi nadasht.

با سلام و احترام و تشکر فراوان از لطف و بلند نظری شما
این تنها کاری کوچکی که می توانیم در حق دانشجویان بزرگ و عزیز انجام دهیم. البته امیدواریم که این تعامل و صفا و محبت همیشگی- پر دوام و عمیق باشد.
باز هم ممنون از محبت شما
بشیر

محمد خواجه‌پور دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 00:29 http://mydark.wordpress.com

این هم سرزمین شعرهای من است. البته گمان می‌برم که به سلیقه ادبی شما چندان نزدیک نباشد. با این وجود خوشحال می‌شوم که سر بزنید

با سلام و احترام
حتما می بینم. البته اینکه قبل از دانستن سلیقه بنده حکم صادر کردید می تواند معانی نسبتا زیادی داشته باشد. امیدوارم که که حمل به احسن کرده باشید.
بشیر

محمدکاظم طاهری جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:23

با سلام
از نثر شیوا و زیبای شما لذت بردم
براستی کاش شناخت کافی و مناسب ا ز دانشجویان و اساتید در میان هر دو قشر وجود میداشت تا زمینه برای بروز استعداد ها و کشف توانایی ها فراهم میشد.
به هر حال فرصتی که تحت عنوان صبحانه بوجود امد مغتنم بود و از شما سپاسگزاریم.

با سلام و احترام و تشکر
همانگونه که گفتید زمینه های تعامل و شناخت و همکاری فراتر از آنچه که هست وجود دارند. متاسفانه ما بیشتر محکوم به مسائل کلیشه ای هستیم. البته باید از این مرحله عبور کرد ولی توشه لازم اندوخت. بدون این مساله نیز نمی توان استعدادها را شکوفا کرد.
موفق باشید
بشیر

دانشجوی کد 78 دانشگاه امام صادق جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:38 http://sobh14.blogfa.com

سلام علیکم
خدا شاکرم استادی فریخته چون شما و با این نگاه خوب به تعلیم تربیت دانشجویان آن دانشگاه در این زمان اشتغال دارد.
امیدوارم این نگاه متعهدانه و دلسوزانه به سایر اساتید و دانشگاه های کشور نیز تسری یابد که بدون شک آینده درخشان کشور در گرو تربیت و تعلیم صحیح دانشجویان امروز است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد