مَن مَات مِن العشق، فقد مَات شهید
یکی از دانشجویان خوب من در کلاس زبان شناسی و نشانه شناسی در پایان برگه امتحان نیمسال اول 90-89 شعری را برای من نوشته بود که به گفته خودش زیباترین شعری است که از زمان دبیرستان حفظ کرده بود.
شعر چنین است:
عشق تو مرا، الستُ منکم ببعید
هجر تو مرا، إنّ عذابی لشدید
بر کنج لبت نوشته یُحیی و یُمیت
مَن مَات من العشق فقد مَات شهید
********
این شعر، باعث شد که این ابیات بر زبانم جاری شود.
بهر حال از این دانشجو تشکر می کنم که مرا به این وادی
برای چند لحظه کشاند. مدتی بود که خودم را از آن دور کرده بودم
تا در تب و تابش نسوزم.
********
عشق تو گُسست هر چه نزدیک و بعید
هجران تو حقا که عذابی است شدید
با نام تو زنده ام، به عشقت مُردم
مَن مَات مِن العشق، فقد مَات شهید
********
عشق تو حیاتم و مماتم هجرت
بی عشق تو از حیات کردم هجرت
مرده است هر آنکه مهجور تو هست
زنده است هر آنکه با تو، اندر حِجرت
********
با عشق تو، عشق، زنده و سازنده است
بی عشق تو، مرگ و نیستی، پاینده است
هجران من از تو، صیغه ای بی معناست
عشق تو تمام معنی فرخنده است
حسن بشیر
تهران، پنجشنبه، 15/2/1390